بازیگری شغل است
بازیگری یک حرفه به حساب می¬آید. یک شغل، مانند بقالی، مانند معلمی، مانند مهندسین پرواز و مانند هزاران شغل دیگر. یک بازیگر استعداد خوبی برای ایفای نقش دیگران دارد. جلوی جمعیت نمی¬ترسد و دوربین او را به هراس نمی¬اندازد. به خوبی میتواند نقش اراذل را بازی کند، در بازی کردن نقش مردم عادی تبحر دارد. گاهی نقاش می¬شود، گاهی پلیس. یک روز سرکرده یک باند خلافکار است، روز دیگر در نقش یک پیامبر. یک روز چادر به سر می¬کند و روزی زنی است که بدون شوهر بچه¬دار شده. یک بازیگر خوب بازی می-کند. در این دنیا همگان در ظاهر از انسانهای ملون بیزارند. اما در دنیای بورس، سهام این افراد بیشتر است. هر کس به سود خود فکر می¬کند. یک بازیگر هم به راحتی می¬تواند یک روز مطرب باشد و یک روز بادیگارد. به راحتی سود افراد مختلف را تامین می¬کند. رسانه و سینما با فروش سرپا هستند. گاهی با گفتن حرف دل و عقاید شما و گاهی حرف دل و عقاید دیگران!
من میخواهم دیده شوم
پس بازیگر انسان عجیبی نیست. همانگونه که هر مرد و زنی صبح را برای امرار معاش از خانه بیرون می¬روند، بازیگر هم چنین است. اما چه تفاوتی است بین این دسته از مردم و دیگران!
آدمی ذاتا از گمنامی گریزان است و ذاتا هر آنچه را آشنا باشد، دوست می¬دارد. وقتی در یک شهر غریب، دوستی و یا حتی یک هم شهری غریبه را می¬بینید، ذوق می¬کنید. طبیعی است که یک بازیگر با بازی در یک سریال یا فیلم، (که شغل اوست) در ذهن مخاطبین دیگر میماند. البته میزان ماندگاری او، بسته به حرفه¬ای بودن و کیفیت کار او فرق می¬کند. کما اینکه یک رستوران خوب در ذهن آدمها ماندگار می¬شود. در چنین وضعی، اگر شما آقای بازیگر را ببینید، ناخودآگاه نگاهتان به او معطوف می¬شود. گاهی برای اینکه به دیگران نیز ثابت کنید که فلانی را دیده¬اید از او یک امضا هم می¬گیرید. (هر چند با امضای او یک قالب پنیر هم به شما نمی¬دهند.)
بازیگر و طرفداران
از طرفی، علاقه پیدا کردن به یک بازیگر، به دلیل هنر بالای او در ایفای نقش، بدن و یا چهره جذاب و دلایل دیگر، باعث می¬شود که زندگی او برای برخی مخاطبین اهمیت پیدا کند. لذا با درصدی از حس کنجکاوی، به بررسی و دنبال کردن زندگی شخصی او می¬پردازیم. همین رفتار ساده، باعث می¬شود که بازیگران برد رسانه¬ای پیدا کنند. البته هیچوقت نمی¬توان منکر آن شد که بعضی از بازیگران، دارای جلوه¬های علمی، سیاسی و عرفانی هستند. اما غالب بازیگران، فقط بازیگر هستند.
برد رسانه ای
با چنین وضعی، بازیگری را تصور کنید که بخاطر بازی خوبش (در بهترین حالت) و یا بخاطر ادا و اطوارهایش، طرفدار و دنبال¬کنندگانی پیدا کرده. این طرفداران، چه تتلیتی¬ها باشند، چه دیگر افراد، باعث می¬شوند که عده¬ای به بازیگران طمع کنند. یک زمان فلان گروه تجاری به آنها پیشنهاد تبلیغ محصولات خود را می¬دهد. یک زمان بازیگر، دعوت کننده به سرمایه¬گذاری در فلان طرح اقتصادی در ایران یا دبی می¬شود. و بسیار زمانهای دیگر که، این برد رسانه¬ای آقا یا خانم بازیگر، آنها را دستگاه تبلیغ می¬کند.
تاثیرگذاری بازیگران
همه این اتفاقات، باعث میشود که بازیگر، تاثیرگذار شود. هر انسانی، هر زمان که گمان کند تاثیرگذار است، مطمئنا از این تاثیرگذاری استفاده میکند. حتی یک کودک، زمانی که گریه های خود را موثر میبیند، از آن گریه ها برای نیل به اهداف خود استفاده یا سواستفاده میکند. این اتفاق برای همه ما افتاده است و درک آن بسیار واضح است. با این وضع، آقا یا خانم بازیگر، طبق تحلیلهای شخصی خود (یاز هم در بهترین حالت!!)، وارد کارزارهای مهمی میشود. گاهی برای رویدادهای سیاسی، نظر میدهد، گاهی برای رخدادهای کشور، تئوری میسازد و … . خلاصه که نظر میدهد! درباره روز خلقت، درباره چیستی جهان و … . یک روز ترانه می-خواند بدون کمترین سهمی از صدا، یک روز شعر میگوید بدون کمترین بهره ای از ذوق شاعرانه.
اعتبار و برد
در همه این وقتها، یادمان نرود، او فقط بازیگر است! حرف زدن حق طبیعی هر انسانی است! اما حرف زدن من و شما در بین دوستانمان، با حرف زدن یک بازیگر، در بین طرفدارانش زمین تا آسمان تفاوت دارد. یک حرف درست یا اشتباه مردم عادی، چندان اعتباری ندارد و تاثیر چندانی ندارد. اما یک بازیگر، مخاطبان زیادی دارد و گاها طرفدرانی دارد که وقت زیادی از زمان خود را برای او سپری میکنند و با دیدن او، گویی دنیا را هدیه گرفته اند. مطمئنا تفاوت است بین مردم عادی و بازیگران. مطمئنا این شغل با دیگر شغلها تفاوت میکند.
همه اینها، از کجا شروع شد؟ از آنجا که نتوانستیم کنجکاوی خود را کنترل کنیم. از آنجا که ازدواج و طلاق بازیگران هم برایمان مهم شد. این داستان تا جایی ادامه پیدا میکند که یادمان میرود او فقط بازیگر است.