دکتر زراعت چه کرد | به مناسبت تعویض ریاست دانشگاه کاشان

دکتر عباس زراعت

ادامه مطلب خداحافظ آقای وکیل. برای خواندن بخش قبلی کلیک کنید.

سال تحصیلی 94-95

این سال، سالی است که من وارد جامعه اسلامی دانشگاه شده ام. مسایل را به طور دقیق دنبال کرده ام. اما کوتاه میگویم. سال، سال انتخابات است. تشکل ها در به در دنبال دعوت از مهمان هستند. ایشان ابتدا مهمانان را تایید نمیکرد و پاسخی نمیداد. این اقدام خلاف قانون بود. رییس دانشگاه که رییس هیات نظارت بر تشکلها هم بود، موظف بود تا دلیل رد هر سخنران را به طور مکتوب اعلام کند. اما نمیکرد.

مهمانان دعوت شده و رد آنها

در این ایام، از دکتر ساداتی نژاد دعوت کردیم. این دعوت قبل از ثبت نام کاندیداها بود. شنیده شد که ایشان به دلیل <در معرض کاندیداتوری> رد شدند. اما هیچوقت مکتوب اعلام نشد. برای ایام انتخابات دکتر دانشجو را دعوت کردیم و دکتر دانشجو به سختی پذیرفت. اما با این مورد کثیف ترین رفتار ممکن شد. در جواب این برنامه که کاملا انتخاباتی بود و در جهت ایجاد جو انتخابات در دانشگاه، پاسخ بدی دادند. <با این برنامه موافقت میشود. به بعد از انتخابات موکول شود!!> یعنی چه؟ فکر کنید شام میخواهید کباب بخورید. دوستان موافق باشند اما بگویند فردا صبح بخوریم.

مناظره ها

برای اینکه بهانه دست هیات نظارت ندهیم، یکی دو هفته قبل از تایید صلاحیتها، درخواست مناظره دادیم. <مناظره بین ساداتی نژاد و فدایی یا ساداتی نژاد با تیمسار منصوری>. نتایج تایید صلاحیتها آمد. تیمسار منصوری رد صلاحیت شد. دانشگاه پاسخ درخواست ما را داد. با مناظره <دکتر ساداتی نژاد و فدایی و تیمسار منصوری> موافقت میشود و در صورت نپذیرفتن هر کدام، مجوز لغو است!!!! توضیحی نمیدهم. درد این تاییدها زیاد بود.

بعد از انتتخابات

ساداتی نژاد رای آورد. ما بیانیه ای داده بودیم و ۳ مشکل دانشگاه را گوشزد کردیم. ۳ مشکل، یعنی دانشیار سیاسی، هتاک به رهبری و اساتید ارزشی اخراجی. همزمان برنامه تشکیلاتی هم داشتیم. نامه هیات نظارت (یعنی نامه دکتر زراعت) را دریافت کردم. برای توضیح برنامه تشکیلاتی در فلان تاریخ به هیات نظارت تشریف بیارید. در این جلسه تک تک بندهای بیانیه ما بررسی شد. اما کلامی درباره برنامه تشکیلاتی حرف نزدند. یعنی دروغگو گفتند!!! بنده پاسخ هیچ سوالی راکامل ندادم. عرض کردم برای موضوع دیگری آمدم. نامه بدهید تا مدارک موردنیاز را بیاورم. اما نامه ندادند.

تابستان 95

ایوب آقایی خودکشی کرد. نامه عمومی دادم. یکی با مخاطب دکتر زراعت، رییس دانشگاه و دیگری با مخاطب دکتر ساداتی نژاد، نماینده کاشان. نامه ها را از این لینک ببینید. در این نامه ها کاملا منصفانه صحبت کردم. هیچگاه از قطعیت حرف نزدم. اما دکتر زراعت من را متهم به نشر اکاذیب کردند و من را به هیات نظارت اضار کردند. طبق قانون نامه دعوت را باید یک هفته قبل به بنده میرساندند. اما شب قبل جلسه به بنده اطلاع دادند. من هم نرفتم و اعتراض کردم. ماه رمضان بود و من هم در اصفهان بودم و روال هم طی نشده بود. دوباره نامه دادند. اینبار برای یک هفته بعد.

جلسه توبیخ

در ابتدای جلسه مورد اتهام باید بیان میشد. اما نشد. پرسیدم تخلف من چه بوده؟ دکتر زراعت مواردی را فرمودند که مطابق نامه دریافتی من نبود! (من را به نشر اکاذیب متهم کردند.) جلسه پیش رفت و من پاسخ میدادم. اما آقای وکیل به گفته خودشان پرونده های میلیاردی داشتند. یک آن به خودم آمدم و دیدم مجرم شدم. در حالیکه من هیچ صحبت دروغی نکرده بودم و آنچه را متقن نبود با شک بیان کردم و صحتی برای آن قايل نشدم. اما دکتر باید پاسخگوی وزارت میبود. در آخر، که متوجه شدم در جلسه 10 نفره هیچ طرفداری ندارم و همگی طرفدار رییس هستند، یادم آمد که من اگر هم تخلف داشتم، داخل دانشگاه نبود. به بندی استناد کردم که این جمع صلاحیت بررسی موضوع را ندارد. دکتر ستار آشفته شد. هیچوقت از من اینقدر آشفته نبود. اما دکتر زراعت فهمید و داستان را جمع کرد.

سال تحصیلی 95-96

این سال، سال آخر کارشناسی من بود. سال انتخابات ریاست جمهوری هم بود. چه کشیدم!! به هیچ خوابگاهی راهم نمیدادند. اینکه تقصیر که بود، اطلاعی ندارم. در این سال هم خلاصه ای از ایشان میگویم.

قوانین جدید، اقدامات جدید

آقای رییس قانون جدید گذاشتند. هر سخنران و مهمانی که دعوت میکنیم، ابتدا باید تعهد دهد که حتما می آید. بعد از آن هیات نظارت تشخیص دهد که سخنران مذکور بیاید یا خیر. زیر بار این قانون نرفتیم. کار را اینقدر پیگیری کردیم که سید ضیا هاشمی، معاون وزیر با دکتر زراعت تماس گرفت و این قانون را حذف کردند. (این هیات، جایگاه نظارتی داشت نه قانونگذاری).
اقدام بعدی کندن پوسترهای تایید شده برنامه ما بود. این تخلف،توسط حراست دانشگاه انجام شد. اما آقای رییس هیچ پیگیری نکردند.!!

دگر حوصله ای نیست

خیلی مطالب را نگفتم. از نحوه ریاست. من از تحصنها، از رفتار معاونین، از اخراج برخی اساتید حرف نزدم. از جلسات سیاسی در دانشگاه با ضور خانیکی، هادی خامنه ای. به تایید سخنرانی دختر خلخالی، که کشف حجاب کرده و ضد نظام سخنرانیها داشت. از رد صلاحیت حسن عباسی برای سخنرانی. از بودجه هایی که باید میداد و نداد. بگذریم. گله ای نیست، گر هم گله ای هست، دگر حوصله ای نیست…

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *