مقدمه
کتاب ایران بین دو انقلاب، نوشته یرواند آبراهامیان به تاریخ معاصر ایران از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی میپردازد. در این کتاب پس از بیان گوناگونی های قومی و زبانی، از گوناگونی مذهبی صحبت میکند. سپس از فرقه های جدید شیعه دوازده امامی (شیخیه و بابیه)، سخن میگوید.
شیخیه و بابیه
در سده نوزدهم، از تشیع دو فرقه جدید منشعب شد، شیخیه و بابیه. بنیانگذار شیخیه در دهه ۱۱۸۹، واعظی عرب به نام شیخ احمد احسایی بود. شیخ از تسنن برگشته بود. وی نه تنها این اصل اساسی تشیع را که ائمه جانشینان راستین پیامبرند، قلبا پذیرفت بلکه به این آموزه نامرسوم ملاصدرا، عارف و حکیم سده نوزدهم، نیز گردن نهاد که ائمه ویژگی الهی دارند و مومنان حقیقی میتوانند مستقیما با امام غایب ارتباط برقرار کنند. او همچنین به این مفاهیم صوفیانه عقیده جدیدی اضافه کرد. که خانه همواره در حال پیشرفت است و خداوند به هر نسلی یک شیعه حقیقی بنام باب اعطا میکند تا ارتباط جامعه را با امام برقرار کند و راهنمای آنان باشد.
گرچه مجتهدان این عقاید را بعنوان بدعت مردود شناختند، شیخ و جانشین بلافصل او، سید کاظم رشتی، در شهرهای بزرگ بویژه کرمان، یزد و تبریز پیروان زیادی به دست آوردند.
شیخیه پس از کاظم رشتی
پس از مرگ رشتی، پیروانش به سه گروه رقیب تقسیم شدند.
اعضای گروه نخست که اغلب از تجار و پیشه وران تبریزی بودند، خود را شیخی می نامیدند. و هرچند که ایده باب را رها کردند، به مفهوم پیشرفت اجتماعی پایبند ماندند.
گروه دوم به رهبری شاهزاده حاکم کرمان، حاج کریم خان، هر دو مفهوم پیشرفت و باب را کنار گذاشتند. و با تبلیغ پیروی از حکومت و محکوم کردن هر نوع اصلاحات از جمله تاسیس مدارس جدید، حالتی محافظه کارانه به خود گرفت. این گروه بعدها به کریم خانی معروف شد و شهر کرمان را بدست گرفت.
گروه سوم به رهبری ملاحسین بُشرویه که به پیشرفت و اصلاح و همچنین ظهور قریب الوقوع شیعه حقیقی معتقد بود، به آموزه های اصلی شیخ وفادار ماند.
به زودی بخشهای دیگری از این کتاب معرفی خواهد شد.