اگر قسمتهای قبل این نامه را نخوانده اید برای بخش اول نامه (نامه به آیت الله منتظری) و برای بخش دوم نامه (هادی هاشمی) کلیک کنید. در این قسمت از نامه سید احمد خمینی روایاتی از قبل از انقلاب و اوایل انقلاب دارد. وی معتقد است در برخی جریانات بر سر بزرگان انقلاب کلاه رفته است.
امام، منافقین و کلاهی که سر ما رفت
حضرت آیت الله منتظری:
قبل از انقلاب همه غیر از امام از منافقین دفاع می کردیم. (دفاع از بازرگان و باند ایشان که مسأله ای نبود.) نامه شما و آقای طالقانی و آقای مطهری در دفاع از منافقین به حضرت امام و پشتیبانی تمامی دست اندکاران مبارزه از آنان چیزی نیست که مخفی باشد. در سفری که قصد داشتم نجف خدمت امام برسم با یکی از دوستان ملاقات کردم. ایشان به من گفت به امام بگویید تأیید از مجاهدین را هر چه سریعتر انجام دهند. که دیر می شود و عقب می مانیم. خدمت امام مطلب را عرض کردم. امام فرمودند: “آقایان منتظری و طالقانی و مطهری هم مرا تشویق به دفاع از آنان کردند. ولی شماها متوجه نیستید. اینها شماها را بازی داده اند آنها به اسلام ما معتقد نیستند. دوستان خارج کشور هم در این مورد به من فشار آورده اند. ولی آنها هم کلاه سرشان رفته است. ”
این گروهها را میشود جذب کرد …
بعد از انقلاب من مانند امروز شما، فکر می کردم که می شود منافقین و لیبرالها و سایر گروههایی که در مبارزه دخالت داشتند را جذب نمود. به آنها نزدیک شدم. من بارها به مرحوم شهید والامقام دکتر بهشتی و آقایان هاشمی و خامنه ای می گفتم اگر شما به مسئله ای رسیدید من به آن عمل می کنم. ولی معتقدم که این گروه ها را می شود جذب کرد. دیری نپائید که دیدم این گروهها سرم کلاه گذاشته اند.
من فقط فرزند امام هستم
شبی تا صبح فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که من غیر از آقایان بهشتی و هاشمی و خامنه ای و افرادی که در این ردیف می باشند هستم. آنها خود با بقیه فرق می کنند. ولی من فرقم با بقیه این است که تنها فرزند امام هستم. و تنها به خاطر فرزند امام بودن است که مورد علاقه دوستان و بعضی از مردم هستم. تصمیم گرفتم این مسئله را بنویسم و هیچ کاری که برخلاف میل رهبری و دستان مورد اعتماد رهبری است انجام ندهم. این مطلب را نوشتم و روزنامه ها هم منعکس کردند. همیشه از خداوند خواسته ام تا در موضعی که باید باشم قرارم دهد. و هیچ گاه ادعایی بیش از آنچه هستم نداشته باشم. از قبیل من، هزاران طلبه در حوزه ها مشغول درس و بحثند که تنها فرقشان با من در این است که فرزند امام نیستند.
اصرار به گناه
اکنون تمامی دوستان مخلص شما از جنابعالی می خواهند تا از مواضعتان که نتیجه القائات شیطانی بوده است عدول نمائید. مسلم است که این کار شهامت می خواهد. ولی خیر شما هم در این است که به اشتباهات خود اعتراف کنید. که اعترافات به اشتباه خیلی بهتر از اصرار به گناه است.
برای مطالعه ادامه نامه سید احمد خمینی کلیک کنید.